آن خال جو سنگش ببین، آن روی گندمگون نگر


آن خال جو سنگش ببین، آن روی گندمگون نگر

آن خال جو سنگش ببین، آن روی گندمگون نگر


آن خال جو سنگش ببین، آن روی گندمگون نگر

آن خال جو سنگش ببین، آن روی گندمگون نگر


آن خال جو سنگش ببین، آن روی گندمگون نگر

آن خال جو سنگش ببین، آن روی گندمگون نگر


بر خاک راه او مرا جو جو دل پر خون نگر

بر خاک راه او مرا جو جو دل پر خون نگر
بر خاک راه او مرا جو جو دل پر خون نگر
بر خاک راه او مرا جو جو دل پر خون نگر
بر خاک راه او مرا جو جو دل پر خون نگر
بر خاک راه او مرا جو جو دل پر خون نگر
بر خاک راه او مرا جو جو دل پر خون نگر
هست از پری رخساره ای در نسل آدم شورشی
هست از پری رخساره ای در نسل آدم شورشی
هست از پری رخساره ای در نسل آدم شورشی
هست از پری رخساره ای در نسل آدم شورشی
هست از پری رخساره ای در نسل آدم شورشی
هست از پری رخساره ای در نسل آدم شورشی
هست از پری رخساره ای در نسل آدم شورشی
شور بنی آدم همه ز آن روی گندمگون نگر
شور بنی آدم همه ز آن روی گندمگون نگر
شور بنی آدم همه ز آن روی گندمگون نگر
شور بنی آدم همه ز آن روی گندمگون نگر
شور بنی آدم همه ز آن روی گندمگون نگر
شور بنی آدم همه ز آن روی گندمگون نگر
شور بنی آدم همه ز آن روی گندمگون نگر
من تلخ گریم چون قدح او خوش بخندد همچو می
من تلخ گریم چون قدح او خوش بخندد همچو می
من تلخ گریم چون قدح او خوش بخندد همچو می
من تلخ گریم چون قدح او خوش بخندد همچو می
من تلخ گریم چون قدح او خوش بخندد همچو می
من تلخ گریم چون قدح او خوش بخندد همچو می
من تلخ گریم چون قدح او خوش بخندد همچو می
این گریهٔ ناساز بین آن خندهٔ موزون نگر
این گریهٔ ناساز بین آن خندهٔ موزون نگر
این گریهٔ ناساز بین آن خندهٔ موزون نگر
این گریهٔ ناساز بین آن خندهٔ موزون نگر
این گریهٔ ناساز بین آن خندهٔ موزون نگر
این گریهٔ ناساز بین آن خندهٔ موزون نگر
این گریهٔ ناساز بین آن خندهٔ موزون نگر
باغی است طاووس رخش ماری است افسون گر در او
باغی است طاووس رخش ماری است افسون گر در او
باغی است طاووس رخش ماری است افسون گر در او
باغی است طاووس رخش ماری است افسون گر در او
باغی است طاووس رخش ماری است افسون گر در او
باغی است طاووس رخش ماری است افسون گر در او
باغی است طاووس رخش ماری است افسون گر در او
شهری چو من بنهاده سر بر خط آن افسون نگر
شهری چو من بنهاده سر بر خط آن افسون نگر
شهری چو من بنهاده سر بر خط آن افسون نگر
شهری چو من بنهاده سر بر خط آن افسون نگر
شهری چو من بنهاده سر بر خط آن افسون نگر
شهری چو من بنهاده سر بر خط آن افسون نگر
شهری چو من بنهاده سر بر خط آن افسون نگر
او آتش است و جان و دل پروانه و خاکسترش
او آتش است و جان و دل پروانه و خاکسترش
او آتش است و جان و دل پروانه و خاکسترش
او آتش است و جان و دل پروانه و خاکسترش
او آتش است و جان و دل پروانه و خاکسترش
او آتش است و جان و دل پروانه و خاکسترش
او آتش است و جان و دل پروانه و خاکسترش
خاکستری در دامنش پروانه پیرامون نگر
خاکستری در دامنش پروانه پیرامون نگر
خاکستری در دامنش پروانه پیرامون نگر
خاکستری در دامنش پروانه پیرامون نگر
خاکستری در دامنش پروانه پیرامون نگر
خاکستری در دامنش پروانه پیرامون نگر
خاکستری در دامنش پروانه پیرامون نگر
بسیار دیدی در دلم بازار عشق آراسته
بسیار دیدی در دلم بازار عشق آراسته
بسیار دیدی در دلم بازار عشق آراسته
بسیار دیدی در دلم بازار عشق آراسته
بسیار دیدی در دلم بازار عشق آراسته
بسیار دیدی در دلم بازار عشق آراسته
بسیار دیدی در دلم بازار عشق آراسته
آن چیست کانگه دیده ای بازار عشق اکنون نگر
آن چیست کانگه دیده ای بازار عشق اکنون نگر
آن چیست کانگه دیده ای بازار عشق اکنون نگر
آن چیست کانگه دیده ای بازار عشق اکنون نگر
آن چیست کانگه دیده ای بازار عشق اکنون نگر
آن چیست کانگه دیده ای بازار عشق اکنون نگر
آن چیست کانگه دیده ای بازار عشق اکنون نگر
دل کشته ام در پای تو شب زنده دارم لاجرم
دل کشته ام در پای تو شب زنده دارم لاجرم
دل کشته ام در پای تو شب زنده دارم لاجرم
دل کشته ام در پای تو شب زنده دارم لاجرم
دل کشته ام در پای تو شب زنده دارم لاجرم
دل کشته ام در پای تو شب زنده دارم لاجرم
دل کشته ام در پای تو شب زنده دارم لاجرم
خوابم همه شب کاسته زین درد روز افزون نگر
خوابم همه شب کاسته زین درد روز افزون نگر
خوابم همه شب کاسته زین درد روز افزون نگر
خوابم همه شب کاسته زین درد روز افزون نگر
خوابم همه شب کاسته زین درد روز افزون نگر
خوابم همه شب کاسته زین درد روز افزون نگر
خوابم همه شب کاسته زین درد روز افزون نگر
من عاشق و او بی خبر، او ماه نو من شیفته
من عاشق و او بی خبر، او ماه نو من شیفته
من عاشق و او بی خبر، او ماه نو من شیفته
من عاشق و او بی خبر، او ماه نو من شیفته
من عاشق و او بی خبر، او ماه نو من شیفته
من عاشق و او بی خبر، او ماه نو من شیفته
من عاشق و او بی خبر، او ماه نو من شیفته
او از من و من زو جدا، این حال بوقلمون نگر
او از من و من زو جدا، این حال بوقلمون نگر
او از من و من زو جدا، این حال بوقلمون نگر
او از من و من زو جدا، این حال بوقلمون نگر
او از من و من زو جدا، این حال بوقلمون نگر
او از من و من زو جدا، این حال بوقلمون نگر
او از من و من زو جدا، این حال بوقلمون نگر
در غمزهٔ جادوی او نیرنگ رنگارنگ بین
در غمزهٔ جادوی او نیرنگ رنگارنگ بین
در غمزهٔ جادوی او نیرنگ رنگارنگ بین
در غمزهٔ جادوی او نیرنگ رنگارنگ بین
در غمزهٔ جادوی او نیرنگ رنگارنگ بین
در غمزهٔ جادوی او نیرنگ رنگارنگ بین
در غمزهٔ جادوی او نیرنگ رنگارنگ بین
در طبع خاقانی کنون سودای گوناگون نگر
در طبع خاقانی کنون سودای گوناگون نگر
در طبع خاقانی کنون سودای گوناگون نگر
در طبع خاقانی کنون سودای گوناگون نگر
در طبع خاقانی کنون سودای گوناگون نگر
در طبع خاقانی کنون سودای گوناگون نگر
در طبع خاقانی کنون سودای گوناگون نگر